محل تبلیغات شما



 

دسی خطاب به کاپی:
بن تنشو بدم؟ مرد عنکبوتیشو بدم؟ کوووووودوووووومووو بدم؟
کاپی: هه هه هه همه شو بده.

کاپی گوشی خواهرش رو پیچونده و قرار شده همسر جانش براش یه گوشی نو بگیره.
حالا اگه من جای خواهر کاپی بودم، الان داشتم تو دادگاه خانواده سر یه گوشی پله ها رو بالا و پایین می کردم.
دسی ادای مظلوما رو در می آوره، دومادش کاپی اینا مظلومتره.

کاپی هنوز داغه و هوس شیرینی کرده، خبر نداره که دختر عروس کردن، هزینه داره، جهاز می خواد، حالا فردا که تا این جاااا رفت تو قرض واسه خرید سایت! بای!! سایت! و نمی دانم چه و چه و چه،،، خرما خوردن و گریه اش رو هم می بینیم.

کلا نظرات ما به دو دسته تقسیم می شه: ۱) پیش از مرگ مامورک. ۲) پس از مرگ مامورک. در اولی می گیم مامور عجب آدم بوووق بوقی ای هست، خیلی بووقه، بووق بوووق بوبوق بووووق، دست دست. حالا شلههه دست دست. مامورک بیاد وسط. بره تو فاز بندری حاااالاااا، دست دست. ( اوخی چقده سرخ شدی! وایسا با کفگیر برگردونمت نسوزی، خخ. الکی مثلا خجالتی هست. یوخ بابا؟ ) تو دومی هم همراه با این که صدای می رن آدمااا شنیده می شه تو محوطه بهشت زهرا، ترجیحا قطعه ی هنرمندان ( خخ )، از گوشه و کنار، اینا شنیده می شه: مامورک آدم نازنینی بود، نور به قبرش بباره، اصلا آدم به اون خوبی رو مادر نزاییده بود تا حالا و دیگه هم نمی زاد، یه دونه بود، واسه نمونه بود. که به ناگه دستی از توی قبر بالا می آد و با پشت دست می خوابونه تو دهن اون یارو و می گه: نمونه خودتی و هفت جد و آبادت و بعدش به آرامش ابدی می رسه، خخ. چ


تولد تولد تولدت مبارک.
آبجی ر.ح جان عزیز، تولدت مبارک ننهههههه.

دوازده سال پیش، همچین روزی یکی که شش سال بیش تر نداشت، تصمیم گرفت یه باشگاه تو پیام نما ایجاد کنه، اولش فکر نمی کرد از همه جای کشور عضو پیدا کنه، فکر نمی کرد که یه روز بشه تموم زندگی کسی، فکر نمی کرد بشه دوست صمیمی خیلیا، اون پسر بچه ی شش ساله که الان هجده ساله اس و دیگه بیش تر از این رشد نمی کنه، کاپیه. اون باشگاه هم، باشگاه شیک پروازمونه، تو تموم این دوازده سال با همه ی قهر و غر و شیطنتامون ساخته و کنار اومده، هم چنان هم مثل روزای اول دوستمون داره، با این که گاهی دلش رو می شکنیم و بی معرفتی می کنیم. اما، اما اون کاپیه، کم الکی نیست که بخواد ازمون دلخور شه.
خیلیامون تو این دوازده سال دلش رو شکستیم، تنهاش گذاشتیم، برای همیشه فراموشش کردیم، خیلیامون هم دوباره برگشتیم سراغش، اما اون تموم دوازده سال رو کنار ما مونده و جا نزده. خلاصه بگم. کاپی جون، تک سلولی من، از این که دوازده ساله باهامونی، ازت ممنونم.
هشتم آبان تولد دوازده سالگیمون مبارکت و مبارکمون باشه.
خیلیییییییی دوست دارم ولی دیگه خودتو لوس نکن.

دوستان عزیز، این آدرس های زیر مربوط به صفحات مسئولان باشگاه های پیام نما در اینستاگرام است.
لطفا عضو شوید. .

@didgah.tv5
صفحه ی مامور باشگاه دیدگاه

@capitan.parvaz
صفحه ی کاپی باشگاه پرواز

@hamraz.tajrobeh
صفحه ی همراز اتاق تجربه

@pelake3_1392
صفحه ی ر.ح باشگاه پلاک سه


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سردار دلها استاد حسینی طباطبائی